تو خواب و بیداری بودم
نمی دونستم خوابم یا بیدارم
صدای مامانم می اومد با داداشم حرف می زد
حس کردم بیدار شدم بیدار شدم و واتساپم رو چک کردم دیدم استوری گذاشته
استوری از حلقه نامزدی
به دستش می اومد
بهش پیام دادم ازدواج کردی
گفت اره
گفتم باور می کنم؟
ی عکس واضح تر برام فرستاد
نمی دونستم چی بگم
گفت قراره بعد از عید فطر عروسی کنیم
اصلا عید فط کی بود
نمی دونستم
خوابم بودم یا بیدار
نمی دونستم
ی لحظه همه جا رو غم گرفت
همه جا تاریک شد
چشامو باز کردم ولی نمی خواستم بیدار شم
گوشیم زنگ خورد فهمیدم دخترم پشت خطه
جوابشو دادم
اولین کاری ک کردم چک کردن واتساپم بود
همه اش ی خواب بود
برای من تو این وضعیت ی خواب وحشتناک بود
و برای اون حتما ی اتفاق شیرین
سکوتم را شکستم...برچسب : نویسنده : harfhaikhodemony بازدید : 51