ازدواج

ساخت وبلاگ

تو خواب و بیداری بودم

نمی دونستم خوابم یا بیدارم

صدای مامانم می اومد با داداشم حرف می زد

حس کردم بیدار شدم بیدار شدم و واتساپم رو چک کردم دیدم استوری گذاشته

استوری از حلقه نامزدی

به دستش می اومد

بهش پیام دادم ازدواج کردی

گفت اره

گفتم باور می کنم؟

ی عکس واضح تر برام فرستاد

نمی دونستم چی بگم

گفت قراره بعد از عید فطر عروسی کنیم

اصلا عید فط کی بود

نمی دونستم

خوابم بودم یا بیدار

نمی دونستم

ی لحظه همه جا رو غم گرفت

همه جا تاریک شد

چشامو باز کردم ولی نمی خواستم بیدار شم

گوشیم زنگ خورد فهمیدم دخترم پشت خطه

جوابشو دادم

اولین کاری ک کردم چک کردن واتساپم بود

همه اش ی خواب بود

برای من تو این وضعیت ی خواب وحشتناک بود

و برای اون حتما ی اتفاق شیرین

سکوتم را شکستم...
ما را در سایت سکوتم را شکستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhaikhodemony بازدید : 51 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 21:59