صبح آغاز می شود
با هوایی سرد
برف های به زمین نشسته
صدایی از دور مرا می خواند
و من بی هوا
بی توجه
نگاهم به سوی صدا می چرخد
و در آن شلوغی باد و برف
چهره ی تو را می بینم که در از دور پیداست
و این سراب دیدن تو برای من پایانی ندارد.
سکوتم را شکستم...برچسب : نویسنده : harfhaikhodemony بازدید : 66