امروز کلی گریه کردم
چند روزعه کارمون بحث و جداله یعنی برای داداشم حکمش برگشته حکم زندانش
الان باید از همه چی بگذریم برای اینکه داداشم حکمش نره اجرا
باورتون نمیشه چقدر ناراحتم
اصلا هر چی دارم فدای یه تار موی داداشم
ولی فکر کن بابای من 150 میدادن نگرفت
100 میدادن نگرفت
الان باید هیچی نگیرم تازه بچه ها رو هم پس بدم
نمیدونم شاید رفتن بچه ها برای من خوب باشه
از نظر فشار روانی اعصابم ارومتر باشه
ولی خب اینکه هیچی نمیگیرم حداقل ی کمک حالم باشه خیلی داغونم کرده
تصمیم دارم اگه همه چی قطعی شد برم برای بچه ها لباس عید بخرم
دوست ندارم برن حسرت لباس عید بمونه رو دلشون
شده قرض کنم حتما این کارو می کنم ولی میرم می خرم
حالا منتظرم تا پسر عمه ام خبر بده
قرار شده اول جهازو تحویل بدن بعد رضایت شکایت ها و ...
ان مع العسر یسرا
سکوتم را شکستم...برچسب : نویسنده : harfhaikhodemony بازدید : 60